کتاب آس و پاس در پاریس و لندن – جورج اورول
تجربه، تنها منبع کتاب آس و پاس در پاریس و لندن نبود و جورج اورول در فصل نهم رمان جادهای به اسکله ویگان اعتراف میکند که وقتی در کالج ایتون بود، میتوانست از طریق کتابخواندن از آلام طبقه کارگر رنج ببرد ولی در عین حال از مصائب آنها بیزار و منزجر بود. او به عنوان نمونهای از کتابهایی که در آن زمان میشناخت، از داستان تهیدستان نوشته جک لندن نام برد که ماجراهای نویسنده کتاب را در دنیای طبقه کارگر و تهیدست منطقه ایستاند لندن در سال 1902 توصیف میکند. دیوید اسمیت و مایکل موشر در کتابی به نام جورج اورول برای مبتدیها که تحقیقی پیچیدهتر از آنچیزی است که به نظر میرسد ، قیاسهای گرافیکی بین کتابهای آس و پاسها در پاریس و لندن، تهیدستان و شرایط طبقه کارگر در انگلستان سال 1844 نوشته فردریش انگلس را ارائه میدهند. میتوان کاملا تصور کرد که جورج اورول آثار اگون کیش، نویسنده چک-آلمانی کتاب گزارشگر آتشین (1925) را میشناخت و این اثر، مجموعهای از قطعههای کوتاه به سبک مستند است که قطعه اول، شبی را روایت میکند که او در میان بی سر و پاها و در یک اقامتگاه ارتش رستگاری در وایتچَپِل به صبح رساند. تاثیر احتمالی دیگر بر جورج اورول، کتاب کمتر شناختهشده دیوید کریستی موری، نویسنده انگلیسی، به نام دفتر یادداشت یک رماننویس است. فصلهایی که احتمالا توجه جورج اورول را در نوشتن کتاب آس و پاس در لندن و پاریس، مقاله "یک اعدام" و رمان جادهای به اسکله ویگان به خود جلب کردند، عبارتاند از "جلاد"، "معدنچی"، "در میان معدنچیها در تحصن دورهام" " نمایشی در خیابان" در باب تکنیکهای گدایان، "هنرمند بر روی سنگ" و "آکروبات خیابانی". بین سه مقاله آخر در صفحات 174-175 و صفحه 172 (که در آن کار نقاش های دوره گرد خیابانی توصیف میشود) و صفحه 171 از کتاب آس و پاس در پاریس و لندن تناظرهایی وجود دارد. "موفقترین گداها، آکروباتبازهای خیابانی و عکاسهای خیابانیاند که در یک جای بساط درست درمان و مثلا با وجود صف تئاتر خوب، یک آکروباتباز خیابانی اغلب پنج پوند در هفته به جیب مبارکش میزند" و این مقدار تقریبا بیشتر از دستمزد متوسط هفتگی آن زمان بود. البته این تناظرها احتمالا فراتر از اشارهای محض به استمرار شرایطی هستند که توصیف میکنند.
در این جا "منبعی" وجود دارد که نیاز به شناسایی دارد و آن این که جورج اورول در چه هتلی ظرفشویی میکرد؟ ام. پوزنتی از هتل اسپلندید واقع در پیکادلی لندن با عصبانیت به صحت روایت جورج اورول حمله برد و جورج اورول هم یازدهم فوریه سال 1933 جواب او را داد و گفت که درباره هتلها به طور کلی حرف نزده و راجع به هتلی خاص در پاریس صحبت کرده است. در بین هتلهای پیشنهادی می توان به هتلهی هریتز، کریلون، لوتی و جرج پنجم اشاره کرد و سونیا جورج اورول معتقد بود هتل مورد بحث، هتل کریلون بوده است؛ در این جا هتل لوتی میتواند ادعای ادبی کند چون در حقیقت این هتل لوتی بود که شخصیت آشندن در فصل هفتم رمانی به همین نام نوشته سامرست موگهام (که سال 1928 و وقتی جورج اورول در پاریس بود منتشر شد) به آن احضار شد. او آن وقت در پاریس بود و این هتل را به برندا ساکلد توصیه کرد. کتابهای جدید راهنمای تعطیلات همگی بیشترین توصیه را درباره همه این هتلها به خوانندگان میکنند وهتل اسپلندید هم تا همین اواخر اداره مرکزی شورای هنرهای بریتانیای کبیر بود. نام "بلر" در ماه اوت سال 1988 به طور عجیب و غریب در تبلیغی برای گراند هتل پاریس (روبروی اپرا) باز هم ظاهر شد و در میان طراحی هتل عبارتی همچون "بلر: اوضاع مرتب است، برگرد" وجود داشت ولی هیچ مدرکی برای حمایت از این ادعای ظاهری در دست نبود مبنی بر این که این همان هتلی است که او در آن کار میکرد.
اسناد انتشارات ویکتور گولانکز نشان میدهد که در ابتدا هزار و پانصد نسخه از کتاب آس و پاس در پاریس و لندن چاپ شد و بعدا و در ماه انتشار کتاب پانصد نسخه دیگر چاپ شد و در چاپ سوم هم هزار نسخه در تاریخ نامشخصی چاپ شدند. هیچ نسخهای روی دست ناشر باد نکرد و نسخههای تایپشده سیزدهم فوریه سال 1934 توزیع شدند. انتشارات "هارپر و برادران" در نیویورک، 1750 نسخه از این کتاب را در ماه ژوئن یا ژوئیه سال 1933 منتشر کرد که 383 نسخه نرفتند. ویلسون مینویسد که از قضا نسخه تایپشده آس و پاس در پاریس و لندنسیزدهم فوریه سال 1934 توزیع شد و نسخه فرانسوی آن که جورج اورول بر خلاف نسخه فرانسوی روزهای برمه، به شدت تحسینش میکرد، ماه مه سال 1935 منتشر شد. حدود پنج هزار نسخه از آن چاپ شد ولی تا اواسط دهه 1950 میلادی طول کشید که همه آنها بروند. عنوان فرانسوی این کتاب گاو خشمگین است که اصطلاحی عامیانه برای "آسمان جُل" در بافت نوشتاری جورج اورول است؛ این عنوان همچنین نام ماهنامه طنزی بود که سال 1896 در پاریس منتشر میشد و آنری دو تولز-لوترک ، نقاش و گرافیست فرانسوی، پوستر آن را طراحی کرد. نویسندهای رومانیایی به نام پانیت ایستراتی هم مقدمهای بر گاو خشمگین نوشت که متاسفانه خود او سه هفته قبل از انتشار آن از دنیا رفت. او در مقدمه، ماکسیم گورکی و جورج اورول را با هم مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که جورج اورول کاری میکند انسان درباره آلام زندگی تامل کند درست عین رمانهای بالزاک ولی خواننده رمان جورج اورول مجبور نیست خواندن جزئیات کسالتآور بالزاک را به جان بخرد. در سال 1940 انتشارات پنگوئن پنجاه و پنج هزار نسخه از آثار جورج اورول را منتشر کرد و درآمد تخمینی او از این نسخهها در جداول 2.1 و 5.1 آمده است.
جورج اورول بیست و هشتم دسامبر سال 1932 نسخهای از کتاب آس و پاس در پاریس و لندن را به دوستش براندا سالکلد که مربی ورزش مدرسه دخترانه سنت فیلکس واقع در ساوتوود بود، هدیه کرد و در شانزده نقطه آن، آنچه را که واقعی، حسبحال یا تخیلی بود، حاشیهنویسی کرد. در واقع همه حاشیهنویسیها به واقعیبودن این کتاب اشاره میکنند و امکان بازآراییهای خاص و گاه گزافهگویی را فراهم میکنند. در این جا سه عنصر نادرست از اهمیت بسیار کمی برخوردارند و آن این که گفته شده داستان چارلی در این رمان "حسبحال نیست گرچه این آدم واقعا این طوری حرف میزد". بویلون زیپ هم اسمی ساختگی برای بویلون کوب ، نوعی قالب صابون، است و همچنین بچه مدرسهای سابق در این کتاب، یک ایتونی قدیمی نبود بلکه از مدرسه دیگری بود که جورج اورول اسم آن را یادش رفته بود.
بررسی ارقام ارائهشده در کتاب آس و پاس در پاریس و لندن دقت واقعیتهای رمان و میزان تنگدستی جورج اورول در پایان دوره اقامتش در پاریس را روشن میکند. نرخ ارزی که او نقل میکند، نشان میدهد کتاب مبتنی بر نکاتی است (شاید دفتر خاطرات) که او در پاریس نوشت. جورج اورول میگوید "شش فرانک معادل یک شیلینگ است" و این دقیقا نرخ ارز تا سال 1930 بود یعنی وقتی نسخه اول رمان تکمیل شد و در آن زمان صد و بیست و چهار فرانک معادل یک پوند بود. سال 1933 یعنی سال انتشار کتاب، نرخ ارز هشتاد و شش فرانک برای هر پوند بود. جورج اورول در فصل چهارم رمان میگوید "برای نوشتن یک مقاله در رومه، دقیقا دویست فرانک به من پرداخت میشد". این زمان باید کمی قبل از ظرفشوری او بوده باشد، یعنی همان طور که خود او به خوانندههای فرانسوی گفت "نرسیده به آخر پاییز سال 1929". با این حال، مقالههایی که میدانیم او در پاریس نوشت، بین اکتبر سال 1928 و ماه مه سال 1929 منتشر شدند و برای نوشتن هر یک از آنها در نشریه پیشرفت مدنی، به جورج اورول دویست و بیست و پنج فرانک پرداخت میشد. ممکن است دویست فرانک توسط نشریه جهان خیلی دیر به او پرداخت شده باشد (مجله پیشرفت مدنی فورا دستمزد را پرداخت میکرد) یا شاید هم این رقم خیالبافی باشد. در این نقطه از کتاب یعنی وقتی نویسنده خیلی مفلس بود، عجیب است که پول بادآوردهای ابداع کرده باشد که طبق محاسباتش او را قادر ساخته باشد با آن برای سه، چهار هفتهای گذران عمر کند. بنابراین به عنوان نویسنده کتاب حاضر ترجیح میدهم فکر کنم مقاله دیگری از جورج اورول از این دوران وجود دارد که علیرغم جستجوهای کاملی که شده هیچ اثری از آن نیست.
معیار قیاس وضعیت مالی جورج اورول قبل از رفتن به پاریس و اواخر اقامتش در آنجا، از طریق پولی که او برای لباسهایش پرداخت میکرد و آنچه هنگام گروگذاشتن آنها دریافت میکرد، معلوم میشود. استفان وادهامز، نویسنده کتاب یادی از جورج اورول ، پرده از اسناد خیاطی مورد تردد جورج اورول به نام "دنی و پسر" در شهر ساوتوود برداشت و این اسناد نشان میدهند او سال 1922، قبل از رفتن به برمه و همچنین بعد از بازگشت به انگلستان یعنی بین سپتامبر سال 1927 و ژانویه سال 1928، از این خیاطی لباس می. این اسناد همچنین نشان میدهند او خوش لباس و آراسته به هر دوی این کشورها رفت بنابراین، سال 1922 شلوار فلانل را به قیمت سی و دو شیلینگ و شش پنس در حالی که آن روزها، نرخ معمول برای ن یک شلوار فلانل عادی حدود شش شیلینگ و شش پنس بود. شلوار سوارکاری او هم با نرخ قیمت سال 1984 از صد و شصت تا صد و هشتاد پوند میارزید. بین سالهای 1927 تا 1928 او یک پالتو که طبق محاسبات خیاطش آقای جک ویلکینسون دنی، صد و هشتاد تا دویست پوند ارزش داشت و کت شلوار و جلیقهاش هم حدود سیصد و پنجاه پوند میارزید. جورج اورول هنگام بازگشت از برمه باید نسبتا پولدار بوده باشد و معلوم است که آن زمان از ن لباسهای خوشدوخت با قیمت حدود سیصد و پنجاه پوند ابایی نداشت. وقتی او در کتاب آس و پاس در پاریس و لندن مینویسد که لباسها و چمدانی که گرو گذاشت به جز پالتویش، بیش از بیست پوند ارزش داشتند و برای آنها، هفتاد فرانک یعنی کمی بیشتر از بیست شیلینگ دریافت میکرد، بدون شک واقعیت را ثبت کرده است. هنگامی که جورج اورول پالتوهای خود و بوریس را گرو گذاشت، هر دو را پارهپوره توصیف میکند ولی این ادعا بیتردید تا جایی که به کت او مربوط میشود، نوعی آزادی هنری است. وقتی جورج اورول برای گروگذاشتن این کتها پنجاه فرانک به جیب زد، مخش سوت کشید و این جزئیات کوچک هم حکایت از دقت پنهان روایت او دارند. یکی از خاطرات آقای دنی خیاط، اریک، پدرش و خواهر او آوریل را به شکل گرافیکی توصیف میکند. دنی به خاطر میآورد که پدر جورج اورول در تفریحگاه ساوتوود بدون نشاندادن "هیچ نوع ژستی مبنی بر شناختن او" از کنارش رد شد این در حالی بود که دنی علاوه بر یک خیاط درجه یک، تاجر هم بود.
"آقای بلر سالخورده به شدت خودرای بود و اگر کسی در بازی گلف روی دستش بلند میشد، بدون شک جواب این کارش را میگرفت. او به عنوان کارمند بازنشستۀ نوعی، بسیار از خود راضی بود، انگار از دماغ فیل افتاده بود. آوریل هم کمی به او رفته بود و اگر یک بار به آدم کیک تعارف میکرد، گویی به او افتخار میداد. این خصیصه توی خون همۀ آنها بود ولی آن را خیلی در شخصیت اریک (جورج اورول) ندیدم."
درباره این سایت